قرار بود گزارش خانه سلحشوران با تیتر «این خانه سیاه است» چاپ شود، اما در کمتر از دو هفته همه چیز تغییر کرد و خانه سیاه سلحشوران جایش را به حسینیهای داد که اهالی نامش را «بیتالمهدی» گذاشتهاند.
ماجرا از این قرار است که ساختمانی سفید رنگ و شیک در محوطه بازی روبهروی آپارتمانهای متعلق به کارکنان نیروهای مسلح ارتش در حدفاصل اقدسیه و الهیه که قرار بوده محل برگزاری همایشها و سالن اجتماعات ساکنان این چند بلوک باشد، در اثر چند سال بلا استفاده بودن به خانهای سیاه تبدیل شده بود.
تا اینکه پس از بازدید اول ما اهالی تصمیم گرفتند آن را به مکانی برای فعالیتهای مذهبی تبدیل کنند.
این خلاصهترین شرح درباره ساختمان مجتمع سلحشوران با ۳۰ بلوک است که حدود چهار سال پیش، پس از رفتن نگهبان به مکانی متروکه تبدیل و به مرور زمان محلی برای تجمع کارتنخوابها، استعمال موادمخدر و دیگر بزهها شده است. در اوایل شهریور دو بازید با فاصله زمانی دو هفتهای از این مکان داشتیم که ماحصل آن گزارش زیر است.
ساعت ۱۰ صبح است. روبهروی ساختمان که میایستیم بوی بسیار نامطبوعی آزارمان میدهد. یکی از همراهان آقا میخواهد چند دقیقهای بیرون بایستیم تا پس از اطمینان از امنیت داخل ساختمان راهنمای ما برای بازدید از مکان باشد. با سلام و تکرار «یا ا...» وارد میشود.
از این قسمت که ما ایستادهایم تنها ورودی ساختمان پیداست. تمام پنجرهها شکسته و خرده شیشهها هنوز روی زمین باقی است. خرده آجرها تکه پارههای لباس، کارتنها و چوبهای سوخته هم در انتهای سالن حواست را پرتِ وضعیت آدمهایی میکند که قصد گرم کردن خودشان را داشتهاند.
حالا همراهمان به طبقه دوم رسیده است. صدای «یا ا...» گفتنش هنوز به گوش میرسد و بعد هم با گفتن جمله «بیایید داخل کسی نیست» اجازه ورود میدهد. از سه متری در ورودی پا آنطرفتر نگذاشتهایم که چشممان در درگاهیهای بدون در، به تشک و پتو و بالشهای سوخته بر میخورد.
بوی نامطبوع شدیدتر شده است؛ اما چیزی که بیش از همه اینها آزارمان میدهد احتمال وجود پشه سالک در این محیط است. با احتیاط قدم بر میداریم. اوضاع خیلی وحشتناکتر از تصور ماست. دودههای سیاه به جا مانده از آتش، دیوارها را سیاه کرده و محلی برای نوشتن جملههای یادگاری شده.
راهنما اجازه نمیدهد برای عکاسی، به طبقه دوم برویم و با اصرار به اینکه «ماندن در این مکان بیمارمان میکند» از ما میخواهد هر چه سریعتر ساختمان را ترک کنیم؛ اما ما برای گرفتن عکس و مشاهده جزییات بیشتر، از پلههای مارپیچ میگذریم و خودمان را به طبقه دوم میرسانیم.
اتاقهای تو در تو که هر کدام به یک تراس ۱۰ متری منتهی میشود اولین تصویری است که توی لنز دوربین مینشیند. در زاویه دیوارها محل روشن کردن آتش کاملا پیداست. شواهد نشان میدهد هر زاویهای محل خواب یکی از افرادی بوده که به این ساختمان آمد و رفت داشتهاند.
در ادامه، لباسهای خاک گرفته، پشم و پنبههای به جا مانده از تشکهای پاره، سرنگهای مصرف شده، قرص و کپسولهای مسکن، سیم و لولههای کاغذی که برای استعمال تریاک از آن استفاده میشود و حتی وسایل پیشگیری از بارداری، حکایتگر وخامت موضوع و بحران وضعیت در این مکان است.
آن هم در همسایگی آپارتمانهایی که اسم کارکنان ارتش و نیروی انتظامی را یدک میکشد. قصه به اینجا ختم نمیشود. دامنه این تصاویر ناخوشایند حتی در بیرون ساختمان و در حدفاصل این مکان تا بلوکها هنوز ادامه دارد. وجود قفل شکسته دزدگیرها نشان میدهد که حتی سارقان خودرو و لواز م ماشین هم از وجود این مکان آگاهند.
از زبان اهالی شنیدیم؛ سابق بر این یحیی نامی نگهبان ساختمان بوده که ناگهان رفته و نیامده است. سراغ نگهبان را گرفتیم و از شرایط فعلی ساختمان گفتیم، خودش را یحیی حسینپور معرفی میکند و میگوید: یکسال نگهبان ساختمان بودم، اما در تمام این مدت حقوقی نگرفتم.
در نهایت هم گفتند که شرکت با مشکل روبهرو شده و وضع همین است، نمیخواهی برو. من هم رفتم. گاهی از کنار ساختمان رد میشدم و میدیدم که بچهها شیشهها را شکستهاند. یکبار هم دیدم که عدهای سارق درهای ساختمان را کندهاند و دارند میبرند.
جلویشان را که گرفتم با چاقو تهدیدم کردند. رفتم کلانتری شکایت کردم و گفتم که ساختمان را دزد زده است. پرسیدند تو مالکی؟ من هم گفتم: نه، آنها هم گفتند پس به تو ربطی ندارد، برو بگو مالک بیاید» سر حرف را با یکی از ساکنان این بلوکها که باز میکنیم، میگوید: «من خودم تا حالا آمد و رفتشان را ندیدهام. آخر شب میآیند و صبح زود هم میروند.
مسئله آلودگی محیط است. در ضمن چرا باید ساختمانی با این ظرفیت بلااستفاده و متروک بماند؟» وی ادامه میدهد: «این بلوکها هیئتهای مذهبی دارند؛ اما به دلیل متراژ کم آپارتمانها هر ساله در ایام و مناسبتهای مذهبی با کمبود فضا مواجه میشویم. مسئولان تکلیف این ساختمان را مشخص و آن را به سالن اجتماعات یا محلی برای برگزاری مراسم مذهبی تبدیل کنند.»
دو هفتهای از آخرین بازدید ما میگذرد. در طول این مدت با تعدادی از اهالی مجتمع صحبت کرده، نظر و پیشنهاد آنها را درباره تغییر وضعیت ساختمان جویا شدیم. دستگیرمان شد این ساختمان که از ابتدا با کاربری سالن اجتماعات و گردهمایی ساکنان ۳۰بلوک ساخته شده به دلیل بدهی شرکت به تعدادی از سهامداران به صورت گروگان نزد آنها باقیمانده تا شرکت با طلبکاران تسویهحساب کند.
این یعنی مالک فعلی این ساختمان طلبکاران هستند. در ادامه برای پیگیری بیشتر درباره سرنوشت این ساختمان و مشکلاتی که برای اهالی محدوده به وجود آورده دوباره راهی خیابان؟ و مجتمع سلحشوران شدیم. برعکس بازدید اول که هیچکس در اطراف ساختمان دیده نمیشد اینبار تعدادی از اهالی در داخل ساختمانند.
نزدیک که میشویم دیگر خبری از بوی نامطبوع و وضعیت نامناسب بهداشتی نیست. همهچیز تغییر کرده است. اتاقها جارو شده و وسایل باقیمانده از کارتنخوابها به بیرون انتقال داده شده. یک نفر در حال متر کردن راهپلهها برای نصب نرده است. تعدادی از خانمهای همسایه پنجرهها را برای پرده زدن اندازه میگیرند و عدهای جوان و نوجوان هم در حال جابهجایی وسایل دیگر هستند.
سری به اتاقها میزنیم هنوز مقداری شیشه شکسته و آجرپاره روی زمین پیداست؛ اما همهچیز آنقدر خوب است که اصلا به چشم نیاید. از ماحصل اتفاقهای پیش آمده میپرسیم. گویا اهالی و تعدادی از بچه هیئتیهای مجتمع همت کرده طی دو روز گذشته ساختمان را برای برپایی مکان هیئت پاکسازی کردهاند.
صدیقه موذنی که اعضای مجتمع او را با نام بیبی میشناسند؛ درحالیکه مشغول جمعبندی هزینهها برای نردهکشی پلههاست، میگوید: «بعد از بازدید اول شما تصمیم گرفتیم اینجا را تمیز کنیم تا برای برپایی نماز جماعت و برگزاری مناسک مذهبی از آن استفاده شود.
همین شد که تعدادی از جوانها پای کار آمدند و طی پنجشنبه و جمعه گذشته سروسامانی به وضعیت اینجا دادند. بعد از این هم قرار است با پیمانکار و طلبکاران صحبت کنیم تا به ما اجازه بدهند در این ملک مراسم مذهبی برپا کنیم.
مدرسی، پیمانکار ساختمان درباره وضعیت فعلی میگوید: این ساختمان در ابتدا به عنوان سالن اجتماعات و همایش مالکان ساختمان ساخته شد، اما بعد از اینکه شرکت، بدهکار شد و حاضر به تسویهحساب با طلبکاران نشد، تعدادی از طلبکاران آن را به جای بدهی نگه داشتند تا بتوانند آن را از شرکت مطالبه کنند. این ساختمان مدتی نگهبان داشت؛ اما، چون حقوقی دریافت نمیکرد، دیگر حاضر به ادامه کار نشد.»
وی ادامه میدهد: بعد از اعتراض ساکنان به وضعیت فعلی ساختمان جلساتی برگزار گردید و پس از رضایت طلبکاران، قرار شد ساختمان تا پایان محرم و صفر در اختیار هیئتمذهبی که برگزار کننده آن ساکنان بلوکها هستند، باشد.
مدرسی میافزاید: درخصوص سرنوشت ساختمان هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده است، اما شرکت سازنده مجتمع باید درنهایت برای مشخص شدن تکلیف ساختمان، بدهی طلبکاران را تسویه کند.»
شهرداری، مالک ساختمان فوق نیست و نمیتواند درباره سرنوشت آن تصمیم بگیرد
وضعیت ساختمان سلحشوران و مشکلاتش را تا پای میز شهردار منطقه هم بردیم و نظر وی را درباره این موضوع جویا شدیم. مهندس رجبزاده با تاکید بر اینکه ما مالک ساختمان نیستیم و نمیتوانیم در خصوص سرنوشت آن تصمیم بگیریم، میگوید: متاسفانه مجتمعهای یاد شده بدون پایانکار هستند و از آنجا که دو گروه شرکت سازنده و کارکنان ارتش مسئول ساخت آن هستند باید حتما اقدام به دریافت پروانه بهرهبرداری کنند.
وی ادامه میدهد: تاکنون دو گروه برای استفاده از ساختمان به شهرداری مراجعه و درخواست رسیدگی کردند. عدهای اعضای سپاه بودند که ساختمان را برای ناحیه مقاومت سپاه میخواستند و گروه دوم هیئتهای مذهبی بودند.
گویا گروه دوم جلساتی را هم با مالکان اصلی برگزار کرده بودند؛ اما از آنجا که شهرداری هیچگونه حقی نسبت به ساختمان ندارد پاسخ ما به همه آنها یکسان بود.
شهردار منطقه در ادامه توضیح میدهد: به درخواستکنندگان گفتیم شهرداری، مالک ساختمان فوق نیست ونمیتواند درخصوص سرنوشت آن تصمیم بگیرد؛ اما اگر هر کدام از شما توانستید رضایت مالکان را مبنی بر تغییر کاربری ملک بگیرید، ما از شما حمایت میکنیم تا مشکل نابسامانی در محدوده یاد شده پایان پذیرد.
مهندس رجبزاده میگوید: پیش از اینکه دو گروه موردنظر درخصوص کاربری ساختمان تصمیم بگیرند از اهالی درخواست کردیم که هیئتامنای مجتمع پای کار بیایند و درباره وضعیت ساختمان تصمیم بگیرند، یا به ما اجازه دهند تا از آن بهعنوان کتابخانه یا فرهنگسرا استفاده کنیم که متاسفانه بینتیجه بود.
شهردار منطقه در پایان یادآور میشود: امیدواریم هر کدام از گروههای یاد شده اگر میتوانند نسبت به تغییر کاربری ساختمان سلحشوران اقدام کنند، کنار آنها شهرداری هم از هر گونه همکاری که در محدوده وظایف این سازمان است، دریغ نمیکند.
از طریق یکی از اهالی تعدادی عکس به دستمان میرسد از مکانی شبیه مسجد که در آن نماز اقامه میشود، جشن میگیرند و از میهمانها پذیرایی میکنند. در نگاه اول باورمان نمیشود این خانه که با قالیهای سبز رنگ فرش شده و پردهها و پرچمهای منقش به نام ائمه (ع) دیوارهای آن را زینت داده، همان خانه سیاهی است که تا چند روز پیش پاتوق بدهکاران بود.
در نگاه اول باورمان نمیشود این خانه که با قالیهای سبز رنگ فرش شده و پردهها و پرچمهای منقش به نام ائمه(ع) دیوارهای آن را زینت داده، همان خانه سیاهی است که تا چند روز پیش پاتوق معتادان بود
از پیش میدانستیم که بر سر مالکیت این ساختمان حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد، پس برای کسب اطلاعات بیشتر از چند و، چون ماجرا با چند نفر از اهالی، نگهبان سابق و پیمانکار ساختمان گفتگو میکنیم.
بیبی صدیقه موذنی که به قول معروف سنگ اول بنای این حسینیه به دست او گذاشته شده در توضیح چگونگی روند کار میگوید: «نمیدانم چطور شد که همه کارها به این سرعت انجام گرفت. همسایهها و ساکنان مجتمع کمک کردند و هر کدام وسیلههای مورد نیاز حسینیه را جمع کردند.
یکی فرش آورد. یکی پشتی هدیه کرد. اصلا من فکر میکنم همه اینها کار خود آقا بود تا بیتالمهدی (عج) پا بگیرد.»
او هم با تایید اینکه طبکاران ساختمان را تا پایان محرم و صفر در اختیار آنها قرار دادهاند، اینطور ادامه میدهد: «فعلا که توانستیم برای چند ماه رضایت طلبکاران را به دست آوریم و خدا را شکر ساکنان و اهالی از کاربری فعلی این ساختمان راضی هستند.
اهالی این مجتمع و مجتمعهای اطراف برای خواندن نماز جماعت به اینجا میآیند و شبمیلاد حضرترضا (ع) هم جشنی را در آن بر پا کردیم.»
بیبی در پاسخ به این پرسش که بعد از پایان محرم و صفر چه میکنید، میگوید: «خدا بزرگ است شاید توانستیم دوباره رضایت طلبکاران را به دست آوریم؛ اما حقیقت این است که شرکت کارفرما باید بدهی خود را به طلبکاران بپردازد تا بتوانیم از این ساختمان که در ابتدا هم با همین هدف ساخته شده است استفاده بیشتری بکنیم.»
* این گزارش پنج شنبه، ۲۰ شهریور ۹۳ در شماره ۶۶ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.